نتایج جستجوی عبارت «مسجد امام حسین(ع)» در نوشته‌های دانشنامه دفاع مقدس:
شهدا سال 62 -زندگینامه شهید علیرضا نقی زاده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهيد عليرضا نقي زاده »
ظاهر آرام، قلب مملو از ایمان و خانه‌ای ساده و بی‌آلایش، روح او را چنان قوی و نیرومند ساخته بود که کوه‌ها در مقابلش اظهار عجز می‌کردند و دشت‌های سبز به وسعت نظر و سعه‌صدر او غبطه می‌خوردند. او که در خرداد سال ۱۳۴۶ در خانواده‌ای مذهبی و ساده، در روستای مشکان از توابع شهرستان نی‌ریز دیده به جهان گشود. نام او را به عشق امام اول و فرزند بزرگوارش، هشتمین پیشوای شیعیان، علی‌رضا نهادند. بامعرفت دینی، روح...
شهدا سال ۶۲ -زندگینامه شهید عباس بذرافشان
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهيد عباس بذرافشان »
سال ۱۳۳۳ در روستای اسلام‌آباد کازرون، چشمان پر از طهارت و پاکی «عباس» به جهان گشوده شد. با اولین گریه‌های خود شادی و طراوت را به خانه هدیه کرد. هنوز طعم شیرین زندگی با مادر و نوازش دست‌های مهربان او را به‌خوبی احساس نکرده بود که در ششمین بهار زندگی،‌ سایه پر لطف مادر از سر او برداشته شد و رفتن مادر، عباس را از نعمت محبت و نوازش‌های او محروم ساخت. در فراق دوری از مادر،‌ تحصیلات...
زندگینامه آزاده محمد رضا احسانیان
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب آزادگان »
آزاده بزرگوار و قهرمان، محمد رضا احسانیان در یکم شهریور ماه 1352 در شهرستان نی‌ریز در خانواده‌ای متدین و مذهبی متولد گردید. دوران ابتدائی خود را در دبستان فرهنگ اسلامی نی‌ریز گذراند. پس از طی این دوران راهی مدرسه راهنمائی شهید مصطفی خمینی نی‌ریز شد. ‌این عزیز دلاور برای دفاع از اسلام و وطن و اطاعت از فرمان امام حمینی(ره) در دفاع از نظام مقدس اسلامی و کشور ایران، در سن 15 سالگی در تاریخ 7/2/1367 راهی جبهه‌های...
بیاد شهدای عملیات خیبر
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار آقاي محمد معاني »
شهر امروز پرازسرو وگل ویاسمن است مجلس یاد شهیدان مشبک بدن اسـت شهر نی ریز نگرغرق گل و لاله دگر آمده هرچه شقایق که تو بینی زسفر نیست این لاله و این نسترن وسرو سـمن هریکی تازه جوانی همگی سیم بدن کرده در راه خدا با همه ایثار قیام کرده پیمان گران رابر محبوب تمام آن یکی قاسم گلچین ودگر دهقانپور پورزین ا لعابدین را که ببینی به حضور همه یاران خدا وهمه ایثارگران بهر پیروزی حق درره...
همان... را که برای خودمان نگه داشته ایم بده
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
محل استقرار گردان مدتها در پادگان امام خمینی‌(ره) واقع در جاده اهواز اندیمشک بود. آقایان قاسم ملایی و علیرضا نامور در تدارکات گردان مشغول خدمت بودند. وقتی بچه‌ها برای گرفتن مایحتاجی مانند شلوار‌، شامپو‌، زیر پیراهن و‌... مراجعه می‌کردند‌. آقای نامور می گفت: فعلا" نداریم . بعضی وقتها که مراجعه کننده ، ناراحت می شد، می‌گفت: به کربلائی قاسم مراجعه کن و بگو همان (مثلا" زیر پیراهنی) که برای خودمان نگه داشته‌ایم را بده. این مسأله‌ای شایع در...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید ادهم توکل
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ » شهيد ادهم توکل »
معشوق به کدامین غمزه مستانه پیمانه او را پر ساخت که جز طریق عشق نپیمود و به دیاری جز کوی دوست پر نکشید. دومین کبوتر خونین بال خانواده متدین و متعهد توکل، در شهرستان نی‌ریز کسی جز ادهم نبود که ۱۳۴۴/۶/۲۰ پا به عرصه حیات گذاشت و دوران کودکی را در دامن پاک مادر و آغوش گرم پدر آغاز کرد. کم‌کم آماده فراگیری دانش شد و در دبستان فرهنگ دوره ابتدایی را به پایان برد. سپس دوره راهنمایی...
شهدا سال ۶۸ به بعد -زندگینامه شهید سید صفر موسوی مقدم
دانشنامه دفاع مقدس » شهداي پس از جنگ - از سال ۱۳۶۸ به بعد »
هرگاه از گلزار شهدا می‌گذریم، احساس غریبی دلمان را می‌فشرد. گویی صدای مرغان آشیان گم‌کرده را می‌شنویم که در فراق یاران رفته، نوحه‌سرایی می‌کنند. از سید صفر و... هزاران شقایق خونین می‌سرایند. از او که سال ۱۳۴۰ در شهرستان ابرقو، میان خانواده‌ای مذهبی و از سلاله پاک عصمت و طهارت (ع) دیده به جهان گشود. از بدو تولد در دامان پرمهر مادری دل‌سوخته از عشق اهل‌بیت (ع) و پدری زحمتکش از خاندان رسول‌الله (ص) پرورش یافت. دوره ابتدایی...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -که مپرس
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
برای عزیز دادور، مردی که صبور بود و سرکش با الهام از حافظ طعم رنجی چشیده است که مپرس بار دردی کشیده است که مپرس عاشقانه پریده از برما به مقامی رسیده است که مپرس خون سرخی به گونه‌اش غلتید غم سرخی به سینه‌اش که مپرس تنگ بود این قفس که مرغ پرید به سرائی پریده است که مپرس زندگی عاشقانه زیستن است او به عشقی رسیده است که مپرس هان عزیز ای گل امید همه به عزایی نشسته‌ایم که مپرس غم مرگ تو وه چه سنگین است کوه باری کشیده است که...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید حمیدرضا (عباس) بیگی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
بر ریگزار شلمچه نشسته و با خود زمزمه می‌کرد: معبودا! دیگر تاب هجران ندارم و دلم سخت تنگ پرواز است و مشتاق دیدار. پس مرا دریاب و مدت انتظار را کوتاه کن. حمید، در اولین روز از فروردین سال ۱۳۴۸ در نی‌ریز، هم‌نوای چلچله‌های بهاری شد و شادی و طرب را به میان خانواده‌ای متدین و باایمان ارمغان آورد. دوران کودکی را در دامان مادری مهربان و آغوش پدری دلسوز و مسلمان پشت سر گذاشت. هفت‌ساله بود که راهی...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید امرالله نژاد کودکی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
بسیج میقات پابرهنگان و معراج اندیشه پاک اسلامی است که تربیت‌یافتگان آن، نام و نشانی در گمنامی و بی‌نشانی گرفته‌اند. بسیجی شهید، امرالله نژاد کودکی، دهم شهریورماه سال ۱۳۵۰ در شهرستان نی‌ریز، میان خانواده‌ای متدین و پایبند به اسلام، پا به عرصه وجود نهاد. تحصیلات ابتدایی را در دبستان ولایت و دوره راهنمایی را در مدرسه شهید مفتح و متوسطه را در هنرستان شهید باهنر تا سال دوم با موفقیت سپری کرد. امرالله، در کنار تحصیل به ورزش نیز پرداخته...